Friday, September 23, 2005




3
خانوم پرستار صبر کن
باور کنین نمی خوام اذیتتون کنم .
حالم خوب نیس .
درد دارم.

***

داری یه داستان ساده می شی .
یه قهرمان پلاستیکی عبرت آموز برای مجله های خانوادگی .
یه سرگرمی پیش پا افتاده .
سنگی که ممکنه شوت بشی یا نه ؟
هوم
هه هاها


***

آهنگ در خواستی امروز اپرای معروفه هانی چهارمه .
وقتی گشنس .
هانی اولین سگ همسایمونه که برعکس سه تای قبلی هنوز نمرده

!


***

امروز تو حموم غم عجیب و غریبی داشتم .
بعد از تو به امید کدوم کس پشمام رو بزنم .


***


می گم : غیر از من و شوهرت دیگه به کیا میدی؟
می گه : به شوهر همسایه .
می گم : اگه زنش بفهمه جرت میده هان !؟
میگه : زنش منو راضی کرد؟
میگم : هانس!؟!؟!؟
میگه : با یک ست طلا راضی شده . البته داره شاکی میشه کم کم .
دنیای جالبیه !


***

کونده شب ها به گلدونم آب می ده !
میگه می خوام مثه خودم بیدار بمونه تا صبح !



***

بگذریم بریم سراغ یکی از اساسیترین سوالات بشری؟
آلفردو پایپ من بین لب های کدوم سیسیلی بیمروتی داره می جنبه؟ هان ؟

***


پ ن :اگر در میان خوانندگان عزیز کسی وجود داره که از ته دل به این
وبلاگ و صاحبش علاقه داره ، الان این بلاگر خلاق در شرایط سختی
قرار داره . یک کمک مالی بکنه .انشالله یک در دنیا صد در آخرت بره تو
کونش .


***

نمی تونم ببندم فک رو ،
فوقش فردا پاک می کنم دیگه .
هنوزم میتونم روزی 50kb کسشر تولید کنم .
(قیافه راضی از خود، ازین ها که یه نوع آرامشی توشه که با یک
میلیون دلار هم آدم عوضش نمی کنه)

***

میخوای مثل یه راننده عادی باشی ،
ولی اینکاره نیسی داداش ،
حقیقته .

***

یادته همه جا رو دنبال رد استخوون ها می گشتیم .
کاشکی
همیشه می گشتیم .
کاش خسته نمی شدیم هان .
ای کاش که به روی هم نمی آوردیم زیر کدوم بوته چالشون کرده بودیم .


***

شیفت عوض میشه
پیرزن پرستار لباساش را در آورده و سینه های بزرگش رو به صورتم میماله.
شب شده و its too late
t h i n g s c h a n g e d

الان وقت خوابه دیگه
نه درد .


Comments: Post a Comment
ARCHIVE
June 2005  July 2005  August 2005  September 2005 
H A 6
2 P A
H O M E
M A I L
X M L
....................................                                                                                             

Friday, September 23, 2005




3
خانوم پرستار صبر کن
باور کنین نمی خوام اذیتتون کنم .
حالم خوب نیس .
درد دارم.

***

داری یه داستان ساده می شی .
یه قهرمان پلاستیکی عبرت آموز برای مجله های خانوادگی .
یه سرگرمی پیش پا افتاده .
سنگی که ممکنه شوت بشی یا نه ؟
هوم
هه هاها


***

آهنگ در خواستی امروز اپرای معروفه هانی چهارمه .
وقتی گشنس .
هانی اولین سگ همسایمونه که برعکس سه تای قبلی هنوز نمرده

!


***

امروز تو حموم غم عجیب و غریبی داشتم .
بعد از تو به امید کدوم کس پشمام رو بزنم .


***


می گم : غیر از من و شوهرت دیگه به کیا میدی؟
می گه : به شوهر همسایه .
می گم : اگه زنش بفهمه جرت میده هان !؟
میگه : زنش منو راضی کرد؟
میگم : هانس!؟!؟!؟
میگه : با یک ست طلا راضی شده . البته داره شاکی میشه کم کم .
دنیای جالبیه !


***

کونده شب ها به گلدونم آب می ده !
میگه می خوام مثه خودم بیدار بمونه تا صبح !



***

بگذریم بریم سراغ یکی از اساسیترین سوالات بشری؟
آلفردو پایپ من بین لب های کدوم سیسیلی بیمروتی داره می جنبه؟ هان ؟

***


پ ن :اگر در میان خوانندگان عزیز کسی وجود داره که از ته دل به این
وبلاگ و صاحبش علاقه داره ، الان این بلاگر خلاق در شرایط سختی
قرار داره . یک کمک مالی بکنه .انشالله یک در دنیا صد در آخرت بره تو
کونش .


***

نمی تونم ببندم فک رو ،
فوقش فردا پاک می کنم دیگه .
هنوزم میتونم روزی 50kb کسشر تولید کنم .
(قیافه راضی از خود، ازین ها که یه نوع آرامشی توشه که با یک
میلیون دلار هم آدم عوضش نمی کنه)

***

میخوای مثل یه راننده عادی باشی ،
ولی اینکاره نیسی داداش ،
حقیقته .

***

یادته همه جا رو دنبال رد استخوون ها می گشتیم .
کاشکی
همیشه می گشتیم .
کاش خسته نمی شدیم هان .
ای کاش که به روی هم نمی آوردیم زیر کدوم بوته چالشون کرده بودیم .


***

شیفت عوض میشه
پیرزن پرستار لباساش را در آورده و سینه های بزرگش رو به صورتم میماله.
شب شده و its too late
t h i n g s c h a n g e d

الان وقت خوابه دیگه
نه درد .


ARCHIVE
June 2005  July 2005  August 2005  September 2005 
H A 6
H O M E
M A I L
X M L